چه گریزیست ز من ؟
چه شتابیست به راه ؟
به چه خواهی بردن
در شبی این همه تاریک پناه ؟
مرمرین پلهٔ آن غرفهٔ عاج
ای دریغا که زما بس دور است
لحظه ها را دریاب
چشم فردا کور است
نه چراغیست در آن پایان
هر چه از دور نمایانست
شاید آن نقطهٔ نورانی
چشم گرگان بیابانست
مِی فرومانده به جام
سر به سجاده نهادن تا کی
او در اینجاست نهان
می درخشد در مِی
گر به هم آویزیم
ما دو سرگشتهٔ تنها ، چون موج
به پناهی که تو می جویی ، خواهیم رسید
اندر آن لحظهٔ جادویی اوج !
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
یاد بگذشته به دل ماند و دریغ نیست یاری که مرا یاد کند دیدهام خیره به ره ماند…
تحلیل و بررسی
"چه گریزیست ز من" یا "ظلمت" ؟
نام اصلی این اثر "ظلمت" است اما در میان مردم به "چه گریزیست ز من" نیز شهرت دارد.
فروغ فرخزاد 
