ابر آمد و روی کوه و صحرا بگرفت
-
اندازه متن
+
ابر آمد و روی کوه و صحرا بگرفت
از دامن دشت تا به دریا بگرفت
دنیای غمی ساخت دلم را آنگاه
آسان با من تمام دنیا بگرفت
ابر آمد و روی کوه و صحرا بگرفت
از دامن دشت تا به دریا بگرفت
دنیای غمی ساخت دلم را آنگاه
آسان با من تمام دنیا بگرفت
افسانه : در شب تیره ، دیوانهای کاو دل به رنگی گریزان سپرده در دره ی سرد و خلوت نشسته…
تن خسته که من نه بیشمارت بوسم دل رنجه که من نه خسته وارت بوسم
ای…

