از گونه چو صبح، سرخی انگیخته بود
-
اندازه متن
+
از گونه چو صبح، سرخی انگیخته بود،
با موی سیه، به شب در آمیخته بود
دانستم روز از چه کسی کرده سیه
وانگاه به ره خون چه کس ریخته بود
از گونه چو صبح، سرخی انگیخته بود،
با موی سیه، به شب در آمیخته بود
دانستم روز از چه کسی کرده سیه
وانگاه به ره خون چه کس ریخته بود
ابجد به توام پندی خوش ای فرزند بر چهره ی هیچ احمقی هیچ مخند
چندانکه به…
هرجا شدم از پای نشان بنهادم هر در که زدم، سوز بجان بنهادم
خود دانی و…