اول، به ره سفسطه مفهومم ساخت
-
اندازه متن
+
اول، به ره سفسطه مفهومم ساخت
پس با روش فلسفه ، محکومم ساخت
فی الجمله بسی شنید و گفتم، تادل
آمد به میان و هرچه معلومم ساخت
اول، به ره سفسطه مفهومم ساخت
پس با روش فلسفه ، محکومم ساخت
فی الجمله بسی شنید و گفتم، تادل
آمد به میان و هرچه معلومم ساخت
دیریست نعره میکشد از بیشهی خموش کککی که مانده گم. از چشم ها نهفته پری وار زندان بر او شده…
پیوست به من به موی چون مشگ به برف بگسست ز من، مرا از او هیچ نه طرف
…