ای رفته ز بس خیال بیهوده به خواب
-
اندازه متن
+
ای رفته ز بس خیال بیهوده به خواب
و افکنده ترا کار جهان در تک و تاب
در پرده همه جلوه او هست. افسوس!
تو از پی دانه رفته ای یا پی آب!
ای رفته ز بس خیال بیهوده به خواب
و افکنده ترا کار جهان در تک و تاب
در پرده همه جلوه او هست. افسوس!
تو از پی دانه رفته ای یا پی آب!
زمستان1336 ترا من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست…
گفتم الف. او گفت الف گفتم با گفتا پس با؟ گفتم تا. گفتا تا.
ناموخته باری…