با دیو چنان همدم و از مات سخن
-
اندازه متن
+
با دیو چنان همدم و از مات سخن
ای شوخ پری چهرهی چون پسته دهن
ما از غم تو خواب نیاریم به چشم
توخفته چو گل به دامن زاغ و زغن
با دیو چنان همدم و از مات سخن
ای شوخ پری چهرهی چون پسته دهن
ما از غم تو خواب نیاریم به چشم
توخفته چو گل به دامن زاغ و زغن
چوپان که عصای دست بگذاشته است. دانی که چرا عربده برداشته است؟
بیچاره اگر زبانش می…
گفتم به دلم دور ز میندانش به دل گفت ولی سر به بیانانش به
گفتم که…