بیم است مرا ز روز و هم بیم ز شب
-
اندازه متن
+
بیم است مرا ز روز و هم بیم ز شب
می سوزدم استخوان، از این است تعب
نه روز مرا همدم و نه شب محرم
نه دوست مرا هم نفس، این است عجب!
بیم است مرا ز روز و هم بیم ز شب
می سوزدم استخوان، از این است تعب
نه روز مرا همدم و نه شب محرم
نه دوست مرا هم نفس، این است عجب!
این ابر نه بر تو نه به من میگرید نه نیز به روی یاسمن میگرید
بر…
برداشتم از قفس چه شادان پرواز بر من در هر امید از هر سو باز
دیدی…

