تو کا به تختی به سر شاخ نشست
-
اندازه متن
+
تو کا به تختی به سر شاخ نشست
عید آمد و سبزه را به گل در پیوست.
با اینهمه، غم نمی کشد از من پای
اندیشه ی تو زمن نمی دارد دست.
تو کا به تختی به سر شاخ نشست
عید آمد و سبزه را به گل در پیوست.
با اینهمه، غم نمی کشد از من پای
اندیشه ی تو زمن نمی دارد دست.
دیوی دیدم نشسته با دیوی تنگ این بر کف ساغریش، آن برکف سنگ
درویشی در آرزوی…
گفتم به بهارگاه میباشد خوش آنکس که به می نشست، وی باشد خوش
ما هم ز…

