خواهم که تن از دل و دل از تن بکنم
-
اندازه متن
+
خواهم که تن از دل و دل از تن بکنم
با عشوه که می دهی ولیکن چه کنم؟
انصاف در این، نمی نمایی که تویی
من با تو ولیک می نمایم که منم
خواهم که تن از دل و دل از تن بکنم
با عشوه که می دهی ولیکن چه کنم؟
انصاف در این، نمی نمایی که تویی
من با تو ولیک می نمایم که منم
جان با تن من دوش به دعوا افتاد این زاو گله کرد و این گله زاو بگشاد
افروخت که افروختنم آموزد آموخت که آموختم آموزد.
چون اینهمه کرد روی بنهفت و برفت تا…

