در شمع فسرده دوش دیدم چو دقیق
-
اندازه متن
+
در شمع فسرده دوش دیدم چو دقیق
گفتم به وی ای مجلس افروز رفیق!
کو آن دل سوزان شب دوشت؟ گفت:
رفته ست و در آب دیده اش گشته غریق
در شمع فسرده دوش دیدم چو دقیق
گفتم به وی ای مجلس افروز رفیق!
کو آن دل سوزان شب دوشت؟ گفت:
رفته ست و در آب دیده اش گشته غریق
ناکرده گنه مرا گنه میشمرد با صبح سفيد من سیه میشمرد
دانم که چه اینم شمرد،…
زمستان1336 پاسها از شب گذشته است. میهمانان جای را کرده اند خالی. دیرگاهی است میزبان در خانه اش تنها نشسته.…