در چشم چراغ کس نه دودی باشی
-
اندازه متن
+
در چشم چراغ کس نه دودی باشی
زان به که برای خویش سودی باشی
نابودن تو ز بودنت به ابجد
تا اینکه توسربار وجودی باشی
در چشم چراغ کس نه دودی باشی
زان به که برای خویش سودی باشی
نابودن تو ز بودنت به ابجد
تا اینکه توسربار وجودی باشی
گفتم که شدهست راه طی؟ گفت مپرس گفتم چه زمان رسم به وی؟ گفت مپرس
گفتم…
ابرآمد و باغ شد از او در زیور آشفته بر او شدند گلها یکسر:
ما همنفسانیم…