دل گفت که آن قامت دلجو خوشتر
-
اندازه متن
+
دل گفت که آن قامت دلجو خوشتر
جان گفت دو چشم جادوی او خوشتر
عقل آمد و خندید به بحث دل وجان
گفتا که ز هر چه خوی نیکو خوشتر.
دل گفت که آن قامت دلجو خوشتر
جان گفت دو چشم جادوی او خوشتر
عقل آمد و خندید به بحث دل وجان
گفتا که ز هر چه خوی نیکو خوشتر.
مسکین دلی من که پای بر کوی تو داشت با دستم کاو راه به گیسوی تر داشت
گفتم سخن از تو؟ گفت پنهان بهتر، گفتم چه سخن؟ گفت پریشان بهتر.
گفتم که کشم…

