دیدم که به خواب غولی افتاده به پشت
-
اندازه متن
+
دیدم که به خواب غولی افتاده به پشت
پیدا به سرشانه ش رگهای درشت
اولی غزلی خواند و پس آنگاه رثاء
یعنی که مرا چون تو خیال او گشت
دیدم که به خواب غولی افتاده به پشت
پیدا به سرشانه ش رگهای درشت
اولی غزلی خواند و پس آنگاه رثاء
یعنی که مرا چون تو خیال او گشت
میلت سوی دوستان نهادهست چرا؟ مهرت همه با بدان زیادست چرا؟
گویی که ندارد سخنم گیرایی…

