شب بود مه از تهیگه ابر بر آب
-
اندازه متن
+
شب بود مه از تهیگه ابر بر آب
در سر همه ام مستی و در تب، شراب
هرگز گله ام نیست که او آن شب نیز
اما پی دیدار من، اما در خواب
شب بود مه از تهیگه ابر بر آب
در سر همه ام مستی و در تب، شراب
هرگز گله ام نیست که او آن شب نیز
اما پی دیدار من، اما در خواب
گویند بریم اگر نظر در موجود بوده است چو نابوده و نابوده چه بود
اما سخن…
هرچند که افزود و به هر چند که کاست یک خط نه چنان است که پنداری راست.

