صدقای سرود کز بر عرش کمال
-
اندازه متن
+
صدقای سرود کز بر عرش کمال
می تافت چو آفتاب از جاه و جلال
با جلوه ی خورشید تو از ما رخ تافت
تا تو چه کنی با وی ای کان جمال
صدقای سرود کز بر عرش کمال
می تافت چو آفتاب از جاه و جلال
با جلوه ی خورشید تو از ما رخ تافت
تا تو چه کنی با وی ای کان جمال
جاده خاموش است، هر گوشه ای شب، هست در جنگل. تیرگی صبح از پی اش تازان رخنه ای بیهوده می…
آسمان یکریز میبارد روی بندرگاه. روی دنده های آویزان یک بام سفالین در کنار راه روی « آیش» ها که…