مسکین دلی من که پای بر کوی تو داشت
-
اندازه متن
+
مسکین دلی من که پای بر کوی تو داشت
با دستم کاو راه به گیسوی تر داشت
آمد که در آن شب سیه جای برد
زاو خونش ریختی و خون بوی تو داشت
مسکین دلی من که پای بر کوی تو داشت
با دستم کاو راه به گیسوی تر داشت
آمد که در آن شب سیه جای برد
زاو خونش ریختی و خون بوی تو داشت
گر زآنکه ز روی تو نگاهم بگسست قهر دل تو از چه به رویم دربست؟
گفتا…
یک جمع برآنند که گردند بنام یک جمع بر آن که بهره گیرند بکام
من بر…