میخندم از گریهی سنگین چو صدف
-
اندازه متن
+
میخندم از گریهی سنگین چو صدف
خواهی برجام دارم و خواهی به اسف
از خنده مرا گریه گشاده است از چشم
وز گریه مرا خنده نمانده است به کف
میخندم از گریهی سنگین چو صدف
خواهی برجام دارم و خواهی به اسف
از خنده مرا گریه گشاده است از چشم
وز گریه مرا خنده نمانده است به کف
گفتم الف. او گفت الف گفتم با گفتا پس با؟ گفتم تا. گفتا تا.
ناموخته باری…
گفتا چه کنم ز شکوهی جانسوزت گفتم چه کنم زناوک دلدوزت
دیروز برد نیمی از جان…