گر با کم روزگار سازم چه غم است
-
اندازه متن
+
گر با کم روزگار سازم چه غم است.
با او همه کاهش و فزونی به هم است.
لیکن چو دلم رفت زمن در پی دوست
چندانکه بجویم از پی دوست ، کم است.
گر با کم روزگار سازم چه غم است.
با او همه کاهش و فزونی به هم است.
لیکن چو دلم رفت زمن در پی دوست
چندانکه بجویم از پی دوست ، کم است.
ماه است و شب و حریف با جام شراب آن تابد و این پاید و او جوید خواب
…
از گونه چو صبح، سرخی انگیخته بود، با موی سیه، به شب در آمیخته بود
دانستم…