گفتا: به شب سیه، شفق پیدا نیست
-
اندازه متن
+
گفتم که به خون من بباید نگریست
گفتا چه سبک به عاشقی عمر گذشت
در خنده شدم من، او ولی سخت گریست
گفتا چه سبک به عاشقی عمر گذشت
در خنده شدم من، او ولی سخت گریست
برداشتم از قفس چه شادان پرواز بر من در هر امید از هر سو باز
دیدی…
طوفان زدهست هیات دریا و انگیخته نهفت صدایی در گوشه ها نهان دریای بی کران. اندیشه های گوش ات را…

