گفتم به صدا شکست هر چیز شکست
-
اندازه متن
+
گفتم به صدا شکست هر چیز شکست
جز خواب من از غنت که لبریز شکست.
گفتا : مشکن. گفتم پرهیزم و وی
بوسید مرا و گفت : پرهیز شکست.
گفتم به صدا شکست هر چیز شکست
جز خواب من از غنت که لبریز شکست.
گفتا : مشکن. گفتم پرهیزم و وی
بوسید مرا و گفت : پرهیز شکست.
هنوز از شب دمی باقی است، می خواند در او شبگیر و شب تاب، از نهانجایش، به ساحل می زند…
گر چند چو تو پشت دولا نیست مرا در زیر قبا، چند قبا نیست مرا
یک…