گفتم: دل من گشت به هر غم دمساز
-
اندازه متن
+
گفتم: دل من گشت به هر غم دمساز
گفتا: بنه از دل آرزوهای دراز
من اینهمه بنهاده ام، اما چه کنم
با او که سراسرم بدو هست نیاز؟
گفتم: دل من گشت به هر غم دمساز
گفتا: بنه از دل آرزوهای دراز
من اینهمه بنهاده ام، اما چه کنم
با او که سراسرم بدو هست نیاز؟
گفتم سببی ساز که باز آیی زود افروخت چو آتش و زجا رفت چو دود
پایان…
ابر آمد و برکشتهی من زار گریست گفتم: بس کن گریه دگر بار گریست
بر من…