گفتم مشتاب در ره، ای صلح تو جنگ
-
اندازه متن
+
گفتم مشتاب در ره، ای صلح تو جنگ
تو عمر منی عرصه مکن بر من تنگ
گفتا سخن به جای گفتی، اما
در کار سفر قافله کم کرد درنگ
گفتم مشتاب در ره، ای صلح تو جنگ
تو عمر منی عرصه مکن بر من تنگ
گفتا سخن به جای گفتی، اما
در کار سفر قافله کم کرد درنگ
ابر آمد و روی کوه و صحرا بگرفت از دامن دشت تا به دریا بگرفت
دنیای…
چون باد در آمد و ندانم چون شد با آتشم آمیخت مرا در خون شد
طوفان…