گفتم چه قبا بر تنت آراسته است
-
اندازه متن
+
گفتم چه قبا بر تنت آراسته است.
گفتا دلت از من چه مگر خواسته است.
گفتم تو خود این دانی . گفتا آری
زاندیشه بود که سهوها خواسته است.
گفتم چه قبا بر تنت آراسته است.
گفتا دلت از من چه مگر خواسته است.
گفتم تو خود این دانی . گفتا آری
زاندیشه بود که سهوها خواسته است.
اسباب سخن تا نه مهیاست مگو تا همچو دلت زبان نه گویاست مگو
باید که تو…
زیک زیک به نهفت خود چه میخواند: زیک بگرفته دلش به من همی ماند زیک
گویی…

