گفتم: چه کنم؟ گفت: به جانانه نگر
-
اندازه متن
+
گفتم: چه کنم؟ گفت: به جانانه نگر
گفتم: دیدم. گفت: به ویرانه نگر
با حکمش گردیدم ویرانه نشین
فریاد برآورد: به دیوانه نگر
گفتم: چه کنم؟ گفت: به جانانه نگر
گفتم: دیدم. گفت: به ویرانه نگر
با حکمش گردیدم ویرانه نشین
فریاد برآورد: به دیوانه نگر
دل برد ز من آن سر زلفین دو تا دو چشم تو گشتند در این کار گوا
بگشاده کمان، کشیده بر دوش کمند تا انکه کشاند آسان دربند؟
مسکین دل من، اگر حریفش…