گفتم: چه کنم؟ گفت: به جانانه نگر
-
اندازه متن
+
گفتم: چه کنم؟ گفت: به جانانه نگر
گفتم: دیدم. گفت: به ویرانه نگر
با حکمش گردیدم ویرانه نشین
فریاد برآورد: به دیوانه نگر
گفتم: چه کنم؟ گفت: به جانانه نگر
گفتم: دیدم. گفت: به ویرانه نگر
با حکمش گردیدم ویرانه نشین
فریاد برآورد: به دیوانه نگر
آمد گره اندر گرهش موی دراز برداشت به من مست و پریشان آواز:
کای عاشق دلخسته…
دیدم که به خواب غولی افتاده به پشت پیدا به سرشانه ش رگهای درشت
اولی غزلی…

