گفتم گره از مویش اگر بگشاید
-
اندازه متن
+
گفتم گره از مویش اگر بگشاید
در کارم صد گره ز سر بگشاید
مویش بگشود، لیک غافل که در آن
باشد گروهی کاو نه دگر بگشاید
گفتم گره از مویش اگر بگشاید
در کارم صد گره ز سر بگشاید
مویش بگشود، لیک غافل که در آن
باشد گروهی کاو نه دگر بگشاید
گفتم : اگرم دست دهد صحبت دوست از تن به در اندازم جان و رگ و پوست.
آتش زده در خانهام او، میترسم گر او کندم به خانه رو، میترسم
چندان زده است…

