گل با گل زرد گفت: زرد ارچه نکوست ،
-
اندازه متن
+
گل با گل زرد گفت: زرد ارچه نکوست ،
سرخی د همت که جلوه گیرد رگ و پوست .
گفتش گل زرد: راست گفتی، اما
من جامه ی عاریت نمی دارم دوست.
گل با گل زرد گفت: زرد ارچه نکوست ،
سرخی د همت که جلوه گیرد رگ و پوست .
گفتش گل زرد: راست گفتی، اما
من جامه ی عاریت نمی دارم دوست.
هیهات که آنچه بود بر باد برفت بد کرد . گز سکوی از یاد برفت
با…
گفتا چه کنم ز شکوهی جانسوزت گفتم چه کنم زناوک دلدوزت
دیروز برد نیمی از جان…