گل با گل زرد گفت: زرد ارچه نکوست ،
-
اندازه متن
+
گل با گل زرد گفت: زرد ارچه نکوست ،
سرخی د همت که جلوه گیرد رگ و پوست .
گفتش گل زرد: راست گفتی، اما
من جامه ی عاریت نمی دارم دوست.
گل با گل زرد گفت: زرد ارچه نکوست ،
سرخی د همت که جلوه گیرد رگ و پوست .
گفتش گل زرد: راست گفتی، اما
من جامه ی عاریت نمی دارم دوست.
در پیش کومهام در صحنهی تمشک بیخود ببسته است مهتاب بی طراوت.لانه. * یک مرغ دل نهاده ی دریادوست با…
گر چند چو تو پشت دولا نیست مرا در زیر قبا، چند قبا نیست مرا
یک…

