گویند چرا من غم دل دارم دوست.
-
اندازه متن
+
گویند چرا من غم دل دارم دوست.
جان سخنم از غم می گیرد پوست.
غم زان زمان مسن و مسن زان زمان
شادم من از غم که مرا هم غم اوست.
گویند چرا من غم دل دارم دوست.
جان سخنم از غم می گیرد پوست.
غم زان زمان مسن و مسن زان زمان
شادم من از غم که مرا هم غم اوست.
گفتم چه قبا بر تنت آراسته است. گفتا دلت از من چه مگر خواسته است.
گفتم…
گویند که جز تو را نمیباید خواست گویند که این خواستن از اهل خطاست.
با راستی…

