یکدم نه زمان دهد که درمان جویم
-
اندازه متن
+
یکدم نه زمان دهد که درمان جویم
لختی نه امان که دست از جان شویم
چون می رود از وی سخنم، می رنجد
از من که چرا سخن پریشان گویم
یکدم نه زمان دهد که درمان جویم
لختی نه امان که دست از جان شویم
چون می رود از وی سخنم، می رنجد
از من که چرا سخن پریشان گویم
با دل به همه زیر و زبر تاختهام گر یافته ام وگرنه خود باختهام
گر شعرم…
نه مینهیام که خاطر آزاد کنی
نه آن کنی ای مه، که دلم شاد کنی

