شاعران معاصر
جعلی:
تازگی ها ، در برابر بی مهری آدم ها هیچ نمی گویم !
سکوت و سکوت و سکوت …
انگار که لال شده باشم ؛ شاید هم کور و کر !
دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم و نه حتی حوصله اش را …
می دانی ؟ دیر ، دریافتم که مسئول طرز فکر آدم ها نیستم …
بگذار هرکه هرچه خواست بگوید !
چه اهمیتی دارد ؟
من در لاک خود راحت ترم … آن جا می شود آرام و بی دغدغه ، زندگی کرد .
ماهی ها ؛ نه گریه می کنند ، نه قهر و نه اعتراض !
تنها که می شوند ، قید دریا را می زنند و تمام مسیر رودخانه را تا اولین قرار عاشقیشان ، برعکس شنا می کنند …
جعلی:
من شدم دعوت به شیدایی؛ شماهم دعوتی
می روم سمت شکوفایی، شما هم دعوتی
می روم تا میهمان خانه ی باران شوم؛
در سحرگاهی اهورایی، شما هم دعوتی
هست برپا با حضور روشن آیینه ها،
محفلی گرم وتماشایی؛ شما هم دعوتی
میزبان، عشق است ومهمانان، بلا گردان عشق
یک جهان شور است وزیبایی؛ شما هم دعوتی
می پرستان جان فدای چشم ساقی می کنند؛
سرخوش از جامی طهورایی، شما هم دعوتی
پشت دریا هاست شهری، قایقی آماده کن!
چون به امر عشق می آیی، شما هم دعوتی
ای پر از حس شکفتن، ای پر از حس حضور
ای پر از احساس تنهایی؛ شما هم دعوتی
جعلی:
غیر قانونی
از مرزهای ذهنم عبور می کنی
به خیالم پا می گذاری
و در قلبم ساکن می شوی ،
مسافر بی مجوز
من اخراجت نمیکنم ،
سال هاست
تمام من مستعمره ی توست !!️
جعلی:
نه آرامشت را به چشمی وابسته کن،
نه دستت را به گرمای دستی دلخوش
چشمها بسته میشوند و دستها مشت میشوند…
و تو می مانی و یک دنیا تنهایی…
جعلی:
مردها خیلی هم خوبند…
دوست داشتنی و مهربان..
عاشق محبت واقعی…
گاهی وقتا مثل یه بچه از ته دل خوشحالند..
و گاهی مثل یک پیرمرد خسته…
اکثرشان تنهایی را تجربه کرده اند…
بیشترشان درد کشیده اند…
و اکثرا غمهایشان را در وجودشان مخفی کرده اند..
خیلی از اشک ها را نگذاشته اند از چشمانشان بیرون بریزد..
مردها میروند قدم میزنند تا یادشان نرود که به جای گریه باید قدمهای محکم داشته باشند..
همانهای که اگر عاشق شوند ؛
برایتان شاملو می شوند و بیستون میکنند…
و تو بهشت را روی زمین خواهی داشت…
آری اینها مرد هستند…
جعلی:
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﺯ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻧﮑﺎﺭ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭِ ﺍﻧﮑﺎﺭِ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﮐﻨﺎﺭِ ﺳﻮﺧﺘﻦِ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﺎﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺎﺧﺘﻦ نمیﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﺎﺧﺘﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺧﺘﻦِ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ!
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ میﺗﺮﺳﻢ
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﺯِ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﻭﺍﺳﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﻧﮑﺎﺭِ ﺩﻝ ﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ …!
جعلی:
تن های هرزه را
سنگسار میکنند غافل از آنکه
شهر پر از فاحشه های مغزی است
و کسی نمیداند که
مغـزهای هرزه
ویرانگرترند تا تن های هرزه
جعلی:
اگر پشت سر یک زن بد شنیدید
بدانید دو حالت دارد :
اگر گوینده مرد است بی شک توانایی به دست آوردن او را نداشته است !!!
اگر زن است بدانید توانایی رقابت با او را نداشته !!
جعلی:
شهامت می خواهد سرد باشی
اما گرم لبخند بزنی
جعلی:
در این شهر صدای پای مردمیست
که همچنان که تو را میبوسند،
طناب دار تو را میبافند…
مردمی که صادقانه دروغ می گویند و
خالصانه به تو خیانت میکنند
در این شهر هر چه تنهاتر باشی
پیروزتری…!