آکادمی شعر پلیکان

برف‌ها پشت شیشه می‌رقصند

- اندازه متن +

مثل کبوتری سفید
که از قفس آزاد شده باشد
ماه از قاب پنجره بیرون می‌رود.

شب
ذخیره‌ای از روز را اضافه آورده
دارد آن را با زمین قسمت می‌کند

آسمان از کیسه‌های بزرگِ خود
سفیدی
روی زمین پخش می‌کند.

نعش‌کشی خاکستری
جلوی ساختمان ایستاد
نورافکن یک دور
دور خودش چرخید
وَ دایره‌ای گرم روی اتومبیل پهن کرد.

برف‌ها پشت شیشه معلق‌اند
برف‌ها پشت شیشه
با صدای پیانو می‌رقصند

امشب عجیب دلت گرفته است
زیپ چشم‌هایت را کیپ کن
وَ دکمه‌های پتو را ببند
باید برای سفری برفی آماده بشویم
_ مثل یک کبوتر سفید
که از قفس آزاد شده باشد _
سفری سرد در راه است.

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×