آکادمی پلیکان

تو يه طلوع نصفه‌نيمه بودی

- اندازه متن +

تو يه طلوع نصفه‌نيمه بودی
جايي که آسمون مث غروبه
گيجم هنوز طلوعی يا غروبی
سرگيجه رو مدار تو چه خوبه

تو از رو پشت‌بومتون پریدی
که منحرف شد از مدارش زمین
نه شب می‌شه نه صب نه روزِ تازه
هميشه آسمونِ من غروبه

زمين ديگه کسی رو جا نمی‌ده
رو دوشمون مونده جسد رو جسد
رودخونه‌ها وایسادن و می‌گندن
يکی داره دستامو میخ‌ می‌کوبه

می‌لرزم اما خیلی سن ندارم
حتی نمی‌دونم که چن سالم بود
تموم زندگيم فراری بودم
تو کوچه‌ها یه سایه دنبالم بود

این دوتا حفره‌ی سیاه و ساکت
چشم منه که از تو بی‌نصیبه
کسی که خنده رو لبت می‌آورد
حالا می‌خنده اما رو صلیبه

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×