صدای رفتنت صدای استخوان است
-
اندازه متن
+
صدای رفتنت
صدای خرده شیشه است
صدای استخوان است
صدای دستیست
که باز میشود به سوی آفتاب
اما خونآلود بسته میشود
صدای رفتنت
صدای تصادفِ لبخند با گاردریل است
صدای ریزش کوه است
صدای سقوط جنینیست
که آمده طعم میوههای تابستانی را بچشد
اما در فاضلابِ شهری غرق میشود
صدای رفتنت
صدای جیغ پرندهایست
فرو رفته در موتور هواپیما
صدای شلیک اسلحه است
بر مادرانِ دادخواه
صدای ریزش بمب خوشهایست
بر آخرین پناهگاه
صدای رفتنت
ارّه است
پتک است
سرنگِ هواست
صدای رفتنت شهری را عزادار میکند
تو رفتهای
اما صدای رفتنت مانده
صدای رفتنت استخوانیست در گلو
که نه پایین میرود
نه بالا میآید
پوریا پلیکان