آکادمی شعر پلیکان

من مقابلِ خونی که بر آسفالت جاری‌ست

- اندازه متن +

من مقابلِ خونی که بر آسفالت جاری‌ست
من مقابلِ آوازی که از تو جامانده است
من مقابلِ آخرین نگاهت
من مقابلِ خودرویی که تو را بلعید
هنوز ایستاده‌ام
و تو همچنان در حالِ دور شدنی
با این که ماه‌هاست از این خاطره می‌گذرد

این ماه نیست
دستبندی زمخت است
که هرکجا می‌رویم
بالای سرمان ایستاده

گُمان نمی‌کنم تاب بیاورد طنابِ دار
دورِ گلویِ تو
که تمامِ آوازهایت عاشقانه بود

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×