واژهها در دهانم زنگ زدهاند
-
اندازه متن
+
میخواهم بگویم دوستت میدارم
اما واژهها در دهانم زنگ زدهاند
میخواهم بگویم دوستت میدارم
اما صدایی که از لبهایم میشنوی
صدای لغزیدنِ دو تکه آهنِ اسقاط
روی همدیگر است
میخواهم بگویم دوستت میدارم
اما زبانم را نیمه جان
در تابوتی مرطوب دفن کردهاند
جمع کردهاند تمام فلزات را پدر و مادرم
از شش گوشهی جهان
تا پسری داشته باشند
دست بکش بر پوستِ آهنیام
گُل خواهد داد
زخمی که با دستهای تو پانسمان شود
پوریا پلیکان