ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت (18)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۳/۰۸/۷
-
اندازه متن
+
ساقیا آمدنِ عید، مبارک بادت
وان مَواعید که کردی، مَرَواد از یادت
در شگفتم که در این مدّتِ ایّامِ فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
برسان بندگیِ دختر رَز، گو به درآی
که دَم و همّت ما کرد ز بند، آزادت
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد، مَر آن دل که نخواهد شادت
شکر ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت
بوستانِ سمن و سرو و گل و شمشادت
چشمِ بد دور کز آن تفرقهات بازآورد
طالعِ ناموَر و دولتِ مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت
میانگین امتیازات ۵ از ۵
سحرگاهان که مخمور شبانه (428)
سحرگاهان که مخمور شبانه گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه…
حافظ