هر دوست که دَم زد زِ وفا، دشمن شد (13)
-
اندازه متن
+
هر دوست که دَم زد زِ وفا، دشمن شد
هر پاکرُوی که بود، تَردامن شد
گویند شب آبِستَن و این است عجب
کـاو مَرد ندید، از چه آبستن شد؟
هر دوست که دَم زد زِ وفا، دشمن شد
هر پاکرُوی که بود، تَردامن شد
گویند شب آبِستَن و این است عجب
کـاو مَرد ندید، از چه آبستن شد؟
به غیر از آن که بِشُد دین و دانش از دستم بیا بگو که ز عشقت چه طَرْف…
ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درختِ دوستی…