گر همچو من افتادهٔ این دام شوی (42)
-
اندازه متن
+
گر همچو من افتادهٔ این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالَمسوزیم
با ما منشین اگر نه بدنام شوی
گر همچو من افتادهٔ این دام شوی
ای بس که خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالَمسوزیم
با ما منشین اگر نه بدنام شوی
ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دلدار بیار
…
دل از من بُرد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد
…

