رفتم که در این منزلِ بیداد بُدَن (140)
-
اندازه متن
+
رفتم که در این منزلِ بیداد بُدَن
در دست نخواهد به جز از باد بُدَن
آن را باید به مرگِ من شاد بُدَن
کز دستِ اجل تواند آزاد بُدَن
رفتم که در این منزلِ بیداد بُدَن
در دست نخواهد به جز از باد بُدَن
آن را باید به مرگِ من شاد بُدَن
کز دستِ اجل تواند آزاد بُدَن
گر می نخوری طعنه مزن مستان را بنیاد مکن تو حیله و دستان را
تو غره…
حکایت 25 : گویند روزی نوشینروان از بابک عارض پرسید گفت « از سلاحداران کدام نامبردارترند ؟» گفت « خداوندان…