زآن پیش که بر سرت شبیخون آرند (80)
-
اندازه متن
+
زآن پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا بادهٔ گلگون آرند
تو زر نهای ای غافل نادان که تو را
در خاک نهند و باز بیرون آرند
زآن پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا بادهٔ گلگون آرند
تو زر نهای ای غافل نادان که تو را
در خاک نهند و باز بیرون آرند
این کوزه که آبخوارهٔ مزدوریست از دیدهٔ شاهی و دل دستوریست
هر کاسهٔ می که…
چون عهده نمیشود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پر سودا را
می نوش…