آکادمی شعر پلیکان

چنین گویند که ماهان پادشاهی بزرگ بوده است (35)

- اندازه متن +

حکایت 35 : چنین گویند که ماهان پادشاهی بزرگ بوده است عاقل و کافی، یک روز باز دار خویش را (دید) باز بر دست آب می‌خورد، بفرمود تا صد چوبش بزدند. گفت ای عجب باز بتن خویش پادشاه پرندگانست، و غمگسار و عزیز دست پادشاهانست، روا بوَد که تو اینچنین بی ادبی کنی؟ عزیز ملوک بر دست و تو آب خوری، یا جز آب چیزی دیگر. بازدار گفت زندگانی خداوند دراز باد چون بشکارگاه تشنه گردم چون کنم که باز با من بوَد، گفت بکسی دیگر ده که اهل آن بود که باز تواند داشت که تو آب خوری یا چیزی دیگر که ترا بدان حاجت باشد.

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×