گویند بهرام گور روزی پیش نعمان منذر ایستاده بود (22)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۳/۰۸/۱۱
-
اندازه متن
+
حکایت 22 : گویند بهرام گور روزی پیش نعمان منذر ایستاده بود که پروردگار او بود، بیک کمان دو تیر انداخت و دو مرغ را بدان دو تیر از هوا فرود آورد، نعمان گفت ای پسر تا جهان بوده است نه چون تو تیر انداز بود و نه تا جهان باشد خواهد بود،
میانگین امتیازات ۵ از ۵
گویند یزدجرد شهریار روزی نشسته بود (13)
حکایت 13 : گویند یزدجرد شهریار روزی نشسته بود بر دکان باغ سرای و انگشتری پیروزه در انگشت داشت، تیری…
خیام