آشفته همی رَوی به کویی ای جان (1377)
-
اندازه متن
+
آشفته همی رَوی به کویی ای جان
میجویی از آن گمشدهٔ خویش نشان
من دوش بدیدم کمرت را ز میان
هان تا نبری گمانِ بد بر دگران
آشفته همی رَوی به کویی ای جان
میجویی از آن گمشدهٔ خویش نشان
من دوش بدیدم کمرت را ز میان
هان تا نبری گمانِ بد بر دگران
مطربا این پرده زن کز رهزنان فریاد و داد خاصه این رهزن که ما را این چنین بر…
الیوم من الوصل نسیم و سعود الیوم اری الحب علی العهد فعودوا
رفتهست رقیب و بر…