آندم که ز افلاک گهر ریز کند (468)
-
اندازه متن
+
آندم که ز افلاک گهر ریز کند
هر ذره بسوی اصل خود خیز کند
از نخوت آن باد و زین باد هوس
هر ذره ز آفتاب پرهیز کند
آندم که ز افلاک گهر ریز کند
هر ذره بسوی اصل خود خیز کند
از نخوت آن باد و زین باد هوس
هر ذره ز آفتاب پرهیز کند
ماه دیدم شد مرا سودای چرخ آن مهی نی کو بود بالای چرخ
تو ز چرخی…
کی گفت که آن زندهٔ جاوید بمرد کی گفت که آفتاب امید بمرد
آن دشمن خورشید…

