آنکس که ز سر عاشقی باخبر است (145)
-
اندازه متن
+
آنکس که ز سر عاشقی باخبر است
فاش است میان عاشقان مشتهر است
وانکس که ز ناموس نهان میدارد
پیداست که در فراق زیر و زبر است
آنکس که ز سر عاشقی باخبر است
فاش است میان عاشقان مشتهر است
وانکس که ز ناموس نهان میدارد
پیداست که در فراق زیر و زبر است
خانه دل باز کبوتر گرفت مشغله و بقر بقو درگرفت
غلغل مستان چو به گردون رسید…
هین، خیره خیره مینگر اندر رخ صفراییم هر کس که او مکی بود داند که من بطحاییم

