آن تاق که نیست جفتش اندر آفاق (1065)
-
اندازه متن
+
آن تاق که نیست جفتش اندر آفاق
با بنده بباخت تاق و جفتی به وفاق
پس گفت مرا که تاق خواهی یا جفت
گفتم به تو جفت و از همه عالم تاق
آن تاق که نیست جفتش اندر آفاق
با بنده بباخت تاق و جفتی به وفاق
پس گفت مرا که تاق خواهی یا جفت
گفتم به تو جفت و از همه عالم تاق
کسی خراب خرابات و مست میباشد از او عمارت ایمان و خیر کی باشد
یکی وجود…
حکم نو کن که شاه دورانی سکه تازه زن که سلطانی
حکم مطلق تو راست در…