آن جان که از او دلبر ما شادانست (122)
-
اندازه متن
+
آن جان که از او دلبر ما شادانست
پیوسته سرش سبز و لبش خندان است
اندازهٔ جان نیست چنان لطف و جمال
آهسته بگوئیم مگر جانانست
آن جان که از او دلبر ما شادانست
پیوسته سرش سبز و لبش خندان است
اندازهٔ جان نیست چنان لطف و جمال
آهسته بگوئیم مگر جانانست
بروید ای حریفان بِکِشید یار ما را به من آورید آخر صنم گریزپا را
به ترانههای…
گفتی شکار گیرم رفتی شکار گشتی گفتی قرار یابم خود بیقرار گشتی
خضرت چرا نخوانم کآب…

