آن لاله رخی که با رخ زردم از او (1533)
-
اندازه متن
+
آن لاله رخی که با رخ زردم از او
وان داروی دردی که همه دردم از او
یک روز به بازار بری بر من زد
باور نکند کس چه بری خوردم از او
آن لاله رخی که با رخ زردم از او
وان داروی دردی که همه دردم از او
یک روز به بازار بری بر من زد
باور نکند کس چه بری خوردم از او
تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار بر مثل ذرهها رقص کنان پیش یار
شاه نشسته…
دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن همچو کسان بیگنه روی به آسمان مکن
رو…

