آن کس که همیشه دل پر از دردم از او (1532)
-
اندازه متن
+
آن کس که همیشه دل پر از دردم از او
با سینهٔ ریش و با رخ زردم از او
امروز بناز او بری بر من زد
المنة لله که بری خوردم از اوش
آن کس که همیشه دل پر از دردم از او
با سینهٔ ریش و با رخ زردم از او
امروز بناز او بری بر من زد
المنة لله که بری خوردم از اوش
بیا جانا که امروز آن مایی کجایی تو کجایی تو کجایی
به فر سایهات چون آفتابیم…
برست جان و دلم از خودی و از هستی شدست خاص شهنشاه روح در مستی
زهی…