آکادمی شعر پلیکان

آن یکی می‌رفت در مسجد درون (74-2)

- اندازه متن +

بخش ۷۴ – فضیلت حسرت خوردن آن مخلص بر فوت نماز جماعت

 

 

آن یکی می‌رفت در مسجد درون
مردم از مسجد همی‌آمد برون

گشت پرسان که جماعت را چه بود
که ز مسجد می برون آیند زود

آن یکی گفتش که پیغامبر نماز
با جماعت کرد و فارغ شد ز راز

تو کجا در می‌روی ای مرد خام
چونک پیغامبر بدادست السلام

گفت آه و دود از آن اه شد برون
آه او می‌داد از دل بوی خون

آن یکی گفتا بده آن آه را
وین نماز من تو را بادا عطا

گفت دادم آه و پذرفتم نماز
او ستد آن آه را با صد نیاز

شب بخواب اندر بگفتش هاتفی
که خریدی آب حیوان و شفا

حرمت این اختیار و این دخول
شد نماز جملهٔ خلقان قبول

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×