آکادمی شعر پلیکان

آورد خبر شکرستانی (2730)

- اندازه متن +

آورد خبر شکرستانی
کز مصر رسید کاروانی

صد اشتر جمله شکر و قند
یا رب چه لطیف ارمغانی

در نیم شبی رسید شمعی
در قالب مرده رفت جانی

گفتم که بگو سخن گشاده
گفتا که رسید آن فلانی

دل از سبکی ز جای برجست
بنهاد ز عقل نردبانی

بر بام دوید از سر عشق
می‌جست از این خبر نشانی

ناگاه بدید از سر بام
بیرون ز جهان ما جهانی

دریای محیط در سبویی
در صورت خاک آسمانی

بر بام نشسته پادشاهی
پوشیده لباس پاسبانی

باغی و بهشت بی‌نهایت
در سینه مرد باغبانی

می‌گشت به سینه‌ها خیالش
می‌کرد ز شاه دل بیانی

مگریز ز چشمم ای خیالش
تا تازه شود دلم زمانی

شمس تبریز لامکان دید
برساخت ز لامکان مکانی

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×